منو پس نزنید
صدام کنید
تنهام...
دستی می خوام برای یاری
تکیه گاهی برای غصه هام
مرهمی برای زخمهام
با شماهایم،اااااااااااای ادمهاااااااااا. صدام رو می شنوین؟
با شماهایم .ای رهگذران سر در گریبان فرو رفته.
ای قلبای غبار گرفته
من از سرزمینی پر از ظلمت و تاریکی ام.
چطور بگم از وسعت تنهایی ام.
کاش می تونستم بگم...
من غریبم... بی کسم... گم کرده راهم...
کسی راه روشنایی بلد نیست؟
چطور می تونم تو این آسمون آلوده نفس بکشم؟
هوا می خوام برای زندگی...
برای نفس کشیدن...
برای دوباره متولد شدن...
این هوا قلبم رو می فشره
روزنه ای ندارم برای عبور...
خدایا دستم را بگیر...
دستم را بگیر...
دستم را بگیر...
چگونه بی تو سر کنم
چگونه شب سحر کنم
بدون تو چه آسمان حرام گشته بر دلم
بدون تو چه آسمان خراب گشته بر سرم
بدون تو یه ماهی بدون تنگ
بدون تو سکوت مرده ای خموش
بدون تو ستاره ای بی فروغ
بدون تو پرنده ای شکسته بال
بدون تو شبم - شبی که ندارد او سحر
بدون تو غروب غم گرفته ام
بدون تو یه ابر تکه پاره ام
بدون تو...
نمی کنم بدون تو زندگی
بدون هیچ معطلی
سلام گلم
آپم بدو بیا که منتظرم.
خودتـــــــان را برای اشتباهاتــــــ
احتمـــــالی زیاد سرزنـــــش نکنید
خیلــــــــــــــــــی ها
به دنبال بهانـــــــه ای ،
بـــــرای رفتـــــن هستنـــد...
بعد از گرفتن دست هایت، تمام دنیا را لمس خواهم کرد تا عشق به همه سرایت کند
خــــوب یــا بـــدشو نمیــدونم
ولـــــی مــــــن ایــــنــم
حداقلــِـش اینِ که " صــــادقــــانـــه " خــودم هستم
برای رضایِ کســی " فــــیــــلــم بــــازی " نمی کنم !!"
ترسم این است که پاییز تو یادم برود
حس اشعار دل انگیز تو یادم برود
ترسم این است که بارانی چشمت نشوم
لذت چشم غزلخیز تو یادم برود
بی شک آرامش مرگ است درونم،وقتی
حس از حادثه لبریز تو یادم برود
من به تقویم خدایان زمان شک دارم
ترسم این است که پاییز تو یادم برود
با غزلها ت بیا چون همه چیزم شده اند
قبل از آنی که همه چیز تو یادم برود
کاش خداوند سه چیز را نیافریده بود:
عشق و غرور و دروغ
زیرا اگر عشق نبود انسان به خاطر غرورش دروغ نمیگفت...
سلام عزیزم آپم بدو بیا گلم
در این دنیای تنهایی
در این دنیای پر از دروغ و نیرنگ تو تنها نیستی
دوست من تو تنها نیستی
ولی افسوس که تنهایان این راه
در میان هزاران تنها
فقط تنهائی میبینند
موفق باشید